سفر شمال
سه شنبه 30 مهر با خاله مهتا اینا و خاله مهسا اینا و خاله ویدا اینا رفتیم عباس آبادو با اینکه هوا بارونی و سرد بود ولی خیلی خیلی بهمون خوش گذشت و من حسابی استراحت کردم.آخه خاله ها کلی باهات بازی میکردن و زیاد دور و بر من نبودی.منم خوشحال کلی واسه خودم خوش گذروندم.
اینم شب تو ویلا که بابا و عمو فردین و عمو علی داشتن برات نمایش عروسکی اجرا کردن .حالا من کجا بودم؟؟....خوابیده بودم دیگه.(مرسی بابایی....مرسی عموها)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی