پرنسس ویاناپرنسس ویانا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

ویانا...دختر بی همتای من

ویانا و رادین

 رادین کوچولو اومد خونه و ما رفتیم دیدنش...پیش رادین احساس کردم که چقدر بزرگ شدی و خانوم...اینم یه عکس تا خودت قضاوت کنی... . ...
30 ارديبهشت 1391

بابا اومده...چی چی آورده؟؟؟

بابااینا اومدن و کلی برات سوغاتی آوردن...بابات هم یه کاری کرد که یه کم حالم گرفته شد ولی عیبی نداره یه کم زمان نیاز داره تا به بعضی چیزا ایمان بیاره.منم تا اون موقع باید صبر کنم و تحملم رو ببرم بالا...اینا رو ول کن و سوغاتی ها رو بچسب. بابا کلی واست پازل و کتاب آموزشی انگلیسی  آورده که بعدا" خیلی بدردت میخوره...بابابزرگ هم واسه ات یه عروسک گنده آورده و یه میزتوالت کوچولوی خوشگل.همه اش مبارکت باشه عزیزم...دست بابا و بابابزرگ هم درد نکنه.   ...
30 ارديبهشت 1391

یه فرشته کوچولو به اسم رادین

١٨ بهمن نی نی سحر جون هم به دنیا اومد.نمی دونم چه صیغه ای که شما وروجکها اینقد واسه اومدن به دنیا عجله دارید!!!!رادین کوچولو هم یه کم زودتر از موقعش بدنیا اومد. درست مثل تو...قرار بود بریم بیمارستان ولی چون بابایه کم دیر اومد نشد که بریم بیمارستان.رادین کوچولو به دنیا خوش اومدی     ...
30 ارديبهشت 1391

مادر و دختر تنها موندن ...

بابا فرزاد و بابابزرگ رفتن دبی و من موندم و تو...البته  هاله جون اومد پیشمون ولی بیشتر از دو روز نموند.دو شب تنها خوابیدیم و از تو چه پنهون که یه کمی هم ترسیدم .کلی هم باهم بازی کردیم و خلاصه که بهمون خوش گذشت فقط یه ذره دلم واسه بابا تنگ شد .ایشالله عصر بابا اینا میان...آفرین که دختر خوبی بودی و این چند روز زیاد اذیتم نکردی.    ...
29 ارديبهشت 1391

واکسن دو ماهگی

امروز واکسن دو ماهگیتو زدی و کمی هم تب کردی.با مامانی و بابا فرزاد رفتیم مطب دکتر که به نظر خودمون بهتر واکسن بزنه ولی اشتباه کردیم چون مرکز بهداشت بهتر بود...خیلی گریه کردی و پات هم گرفت.من که نیومدم داخل مطب ولی از پشت در که صداتو شنیدم اشکام راه افتاد و نتونستم خودمو کنترل کنم .الهی بمیرم واسه ات که درد کشیدی...ایشاالله هیچ وقت مریض نشی مامان... . . ...
28 ارديبهشت 1391

نذرمو ادا کردم

همیشه آرزو داشتم که دختردار بشم . وقتی هم که فهمیدم قراره مامان بشم نذر کردم اگه نی نی دختر بشه تا هفت سال روز اربعین شله زرد بپزم و یه بارم ببرمش پا بوس امام رضا . روز اربعین اولین شله زرد رو پختم که خیلی هم خوشمزه شد...ایشا الله به همین زودیا دومی روهم ادا میکنم... ...
28 ارديبهشت 1391

حموم ده روزگی

امروز ده روزه که بدنیا اومدی و قراره امشب جشن اسم گذاری برات بگیریم تو هم رفتی حموم تا وقتی مهمونها می ان تر و تمیز باشی.  اینم عکس بعد از حمومت که خوابیدی تا وقتی مهمونها میان سرحال باشی. ...
28 ارديبهشت 1391