پرنسس ویاناپرنسس ویانا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

ویانا...دختر بی همتای من

یه فرشته کوچولو به اسم رادین

١٨ بهمن نی نی سحر جون هم به دنیا اومد.نمی دونم چه صیغه ای که شما وروجکها اینقد واسه اومدن به دنیا عجله دارید!!!!رادین کوچولو هم یه کم زودتر از موقعش بدنیا اومد. درست مثل تو...قرار بود بریم بیمارستان ولی چون بابایه کم دیر اومد نشد که بریم بیمارستان.رادین کوچولو به دنیا خوش اومدی     ...
30 ارديبهشت 1391

مادر و دختر تنها موندن ...

بابا فرزاد و بابابزرگ رفتن دبی و من موندم و تو...البته  هاله جون اومد پیشمون ولی بیشتر از دو روز نموند.دو شب تنها خوابیدیم و از تو چه پنهون که یه کمی هم ترسیدم .کلی هم باهم بازی کردیم و خلاصه که بهمون خوش گذشت فقط یه ذره دلم واسه بابا تنگ شد .ایشالله عصر بابا اینا میان...آفرین که دختر خوبی بودی و این چند روز زیاد اذیتم نکردی.    ...
29 ارديبهشت 1391

واکسن دو ماهگی

امروز واکسن دو ماهگیتو زدی و کمی هم تب کردی.با مامانی و بابا فرزاد رفتیم مطب دکتر که به نظر خودمون بهتر واکسن بزنه ولی اشتباه کردیم چون مرکز بهداشت بهتر بود...خیلی گریه کردی و پات هم گرفت.من که نیومدم داخل مطب ولی از پشت در که صداتو شنیدم اشکام راه افتاد و نتونستم خودمو کنترل کنم .الهی بمیرم واسه ات که درد کشیدی...ایشاالله هیچ وقت مریض نشی مامان... . . ...
28 ارديبهشت 1391

نذرمو ادا کردم

همیشه آرزو داشتم که دختردار بشم . وقتی هم که فهمیدم قراره مامان بشم نذر کردم اگه نی نی دختر بشه تا هفت سال روز اربعین شله زرد بپزم و یه بارم ببرمش پا بوس امام رضا . روز اربعین اولین شله زرد رو پختم که خیلی هم خوشمزه شد...ایشا الله به همین زودیا دومی روهم ادا میکنم... ...
28 ارديبهشت 1391

حموم ده روزگی

امروز ده روزه که بدنیا اومدی و قراره امشب جشن اسم گذاری برات بگیریم تو هم رفتی حموم تا وقتی مهمونها می ان تر و تمیز باشی.  اینم عکس بعد از حمومت که خوابیدی تا وقتی مهمونها میان سرحال باشی. ...
28 ارديبهشت 1391

سیسمونی عسل طلا

                                  روزی که فهمیدم مسافر تو راهی مون دختره از خوشحالی  می خواستم پرواز کنم...دلم می خواست بهترین چیزارو برات بخرم و یه اتاق خوشگل برات درست کنم.اتاقی که لایق پرنسس کوچولوم باشه.         می خواستم قبل اینکه خیلی سنگین بشم اتاقتو آماده کنم تا وقتی میای کم وکسری نداشته باشی.کلی گشتم و کلی کاتالوگ دیدم تا آخرش این مدل تخت و کمد دخترونه خوشگل به دلم نشست و اتفاقا" اسمش مدل پرنسس بود...چیزای دیگه را هم به کم...
28 ارديبهشت 1391

جشن چهل روزگی

سلام خانوم کوچولو.امروز چهل روزه شدی و داری واسه خودت خانومی می شی. منم یه جشن واسه ات گرفتم .البته بابابزرگ این جشنو گرفت ولی به اسم من تموم شد...اینم یه جور زرنگیه دیگه...  غذاهارو از بیرون آوردیم و دسرهارو خودم به کمک الهام جون درست کردم.اینم چندتا عکس از میز سرو و خودت..                                                             &n...
28 ارديبهشت 1391

شب یلدا

شب یلدا بابا بزرگ اومد پیشمون و خوشحالمون کرد.کادو هم صد تومن پول بهت داد و تو هم ازش به روش خودت تشکر کردی...کلی با بابابزرگ اخت شدی و هی لبخند تحویلش دادی.شب یلدا هم رفتیم خونه آنا و یه کم نشستیم .امسال یلدا هندونه نخوردیم  !!!!!                                                                  ...
28 ارديبهشت 1391