دل بابایی واسه دخملش تنگ شده
سلام دخملم:
دل بابایی حسابی واست تنگ شده و هی زنگ میزنه و میگه پاشین بیایین ولی من یه کمی بدجنسی کردم و گفتم تا خودت نیای دنبالمون ما نمی آییم.خلاصه که خود بابا اومد دنبالمون تا ما رو بیاره خونه.البته به شما هم کلی خوش گذشت و حسابی دوروبرت شلوغ بود و همه عاشقت بودن و باهات حسابی بازی کردن.فقط یه چند روزی چشمات قرمز شد و منو کلی نگران کردی که دکتر گفت حساسیت بوده ولی حساسیت به چی معلوم نشد!!!!اینا هم آخرین عکسهای دخملی تو خونه باباجونی...
اینم عکس یه آب تنی حسابی:
ویانا خانوم خسته از آب تنی:
اینم عکس شما و مهلا جون...الهی قربون اون چشمای حساست بشه مامان که معلوم نیست چرا قرمز شده!!!
بالاخره بابایی رسید و باهم رفتیم باغ و تا میتونستیم هلو و شلیل خوردیم.شما هم حسابی هلو خوردی...نوش جان عزیزم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی