500 روزگی ویانا
دخترم 500 روزگیت مبارک...
دلم میخواست یه مهمونی واست بگیرم ولی نشد... آخه من هی دوست دارم واست مهمونی بگیرم و به قول بابا اگه با من باشه هرروز یه بهانه دارم واسه مهمونی ولی خوب با این اوضاع تحریم و تورم و گرونی و ...که نمیشهو همون تولد هرساله ات را که بگیریم باید کلاهمونو بندازیم هوا. بعله داشتم میگفتم ...منم که دیدم اوضاع اینجوریه دست به کار شدم و خودم واست کیک درست کردم و با مامانی اینا و آنا و عمو دانیال یه جشن کوچولو گرفتیم.فقط با عرض شرمندگی شمع نداشتیم که تقصیر باباست که یادش رفت بگیره...وگرنه ما که به وظایف مادرانگیمان عمل کردیم ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی